من نديم شما هستم، نه نديم بادنجان( طنز
روزي درحالي كه سلطان محمود سخت گرسنه بود، برايش بادنجان بوراني آوردند. او هم خوشش آمد وگفت: «بادنجان چه غذاي خوب و گوارايي است.نديمي كه در كنار سلطان محمود بود، شروع كرد به تعريف و تمجيد مفصل از بادنجان. همين كه سلطان از خوردن بادنجان سير شد، از آن زده شده و گفت: بادنجان چه غذاي بد و مضرّي است
در اين هنگام همان نديم شروع كرد به بيان مفصّل از مضرّات و بدي بادنجان
سلطان كه عصباني شده بود،گفت! «مردك! نه آن تعريف و تمجيدت از بادنجان و نه اين بيان مفصّل از مضرّات آن!» نديم گفت: «قربان من نديم شما هستم نه نديم بادنجان! من بايد چيزي را بگويم كه شما خوشتان بيايد نه بادنجان
حضرت علي(ع): الثّناء باكثر من الاستحقاق ملقّ و التّقصير عن الاستحقاق عيّ او حسد
ستودن بيش از استحقاق، تملق است و كمتر از استحقاق، ناتواني در گفتار يا حسادت است